سلاااااااااام.
چند ساعت پیش داداشم اینا داشتن از سفر برمیگشتن.منم سر کار بودم.زنگ زده بهم میگه ما تا 1 ساعت دیگه ترمینال هستیم با میشینت بیا دنبالمون.گفتم باشه و تلفن رو قطع کردم.دست کردم توی جیبم سوئیچ رو در بیارم دیدم نیست (0!O)
عاقا رفتم سر کمدم دیدم اونجام نیست.همکارم اومد گفت چی شده ماجرا رو واسش گفتم دو تایی افتادیم به جونه اتاقم عاقا نبود که نبود.
یهو زدم زیر خنده:)) همکارم گفت چی شده گفتم من اصلا ماشین ندارم :)) عصبی شد.دوباره زدم زیره خنده گفت چیه دیگه گفتم من اصلا داداش ندارم:))) میخواست خفم کنه یادم افتاد من اصلا همکارم:)) یکم به خودم اومدم دیدم من اصلا بیکارم کار ندارم :)))
خو چی کار کنم تحریم ها فشار میاره:))
دیوونه هم خودتی؛)