خاطرات جالب نویسنده : طنز پرداز تاریخ : دوشنبه 14 دی 1394 نظرات 0 یه شب تو خواب یه خواب وحشتناک دیدم و مثل اسب 4نعل دویدم تو اتاق خواب که از سلامت بابا مامان اطمینان پیدا کنم جای مشت بابام هنوز تو صورتمه آخه پریشب بود هی میگم آخر اخبارو ببینید من ندیدم نفهمیدم پنج شنبس ! لینک ثابت