یه بار بابام به خاطر کارش میخواست یه یه ماهی بره مسافرت
موقع خدافظی (خداحافظی) بهش گفتم : با خیال راحت برو بابا ، بعد تو من مرد خونه ام
مواظب بقیه هستم. یه دفه گوشمو پیچوندو گفت:
پسره ی بی عقل بی شعور مگه من میخوام بمیرم، تو اگه مردی .....
بقیشو دیگه نگفت بعدشم رفت .
.
.
.
.
.
.
.
.
ولی من مطمئنم میخواست بگه
تو اگه مردی شبا نشاش تو رختخوابت ...!!!