عمه ی محترم بنده یه روز مهمون دعوت کرده بوده ومیخواست غذا درست کنه که میبینه گاز کم فشاره. زنگ میزنه اداره گاز و شروع مکنه داد و بیداد که این چه وضعشه شما آبرو نذاشتید برا من و... از این حرفا دیگه. این مامور بیچاره هم آدرسشو میگره سر 5 دقیقه خودشو میرسونه ببینه قضیه چیه داشت کنتوروچک میکردوشیر گازو اینا, عمه ام داشت سر مامور بنده خداغر میزد...که یهو ماموره گفت:شیر گازتون چرا بسته س؟!؟!؟!
هیچی دیگه عمه ام هنوز که هنوزه سر جاش خشکش زده بیچاره نمدونه از خجالت چیکار کنه....
مهمونی ام کنسل شد...