آقا امروز داشتم از کوچه رد میشدم یهو دیدم دو تا از بچه ها دارن از مدرسه میرن خونه من هم موبایلم را در اُوردم و شروع کردم بلند بلند صحبت کردن
من: سلام، آقا اکه دو تا کلیه لازم دارین الان دو تا بچه جلوی من هستند فقط ماشین قصابی و قصاب را بیارید
اقا تا من اینا گفتم یکی از بچه ها با چهارتا دقت کنید با چهارتا پا فرار کرد...
اون یکی همون جا ایستاده بود تکون نمیخورد رفتم جلو تا دیدمش فهمیدم خودش را خیس کره
بعله دیگه من اینکارم.