آقا دوست ما مغازه لباس فروشی داره دم عیدی بعضی لباساشم گذاشته دم در تا بفروشه رفتم مغازش دیدم پکره بش گفتم چه مرگته؟ گفت هیچی نفروختم گفتم بلد نیستی بابا بزار من وایستم آقا دم در یه شلوار فروختم دوستم گفت قربونت یرم تا شب وایسا آقا ما هم بادی به قپقپه دادیم که نگو یهو دیدیم مرده برگشت گفت نه آقا خوب نیست بی زحمت پولمو بده نامرد هرچی گریه و زجه و زاری زدم قبول نکرد به زور پولشو گرفت جای اردنگی که دوستمم بهم زد هنو درد میکنه تا من باشم دیگه فداکازی نکنم.....