من یه عادت بد دارم که تند نماز میخونم ولی این عادت واسه من امروز داستان جالبی ساخت. تو اتوبوس بودیم که راننده واسه نماز نگه داشت. رفتیم وضو گرفتم و نماز اول رو خوندم که یه مرد میانسالی اومد کنارم نشست و شروع کرد به نصیحت کردن که نماز رو باید با آرامش بخونی و . . . که البته راست میگفت. خلاصه دیدم آدم متدین و خوبیه شمارشو گرفتم که اگر مشکل دینی داشتم باهاش تماس بگیرم. بعدم نمازمو خوندم و اومدم بیرون که دیدم اتوبوس داره راه میفته. آقا کفشامو دستم گرفتم و هرجور بود با سوت و داد و بیداد نگهش داشتم و سوار شدم و فهمیدم که ساعت راننده گذشته و باید سریعأ حرکت کنه . هر چی به راننده گفتم بابا این رفیقمون داره نماز میخونه گوش نکرد و رفت. بعدشم یه پیامک واسش فرستادم که : دوست عزیز گاهی باید تند نماز خوندنم بلد باشی. ولی در کل خیلی دلم به حالش سوخت.