^_ S Mohammad H72 _^
به جان جان کری قسم دروغ نمیگم ...
ساعت شیش صبح داشتم میرفتم سر کار. هنو خواب از چشمام نپریده بود تو پیاده رو عینهو زامبی های گرسنه به این طرف و اون طرف میفتادم. همینجور داشتم را میرفتم دیدم رو در ی مغازه نوشته در صورت بسته بودن با این شماره تماس بگیرید.
عاغا منم که کرم دارم دیه. گوشی رو در آوردم زنگ زدم بش بعد ی زنگ خوردن طولانی طرف با کوله باری از خواب جواب داد.
من: بسم التعلی سلام. ببخشید دااش رو در مغازتون نوشتید در صورت بسته بودن با این شماره تماس بگیرید.
مرد نگون بخت(با لحنی کاملا عصبی): خب. حالا واس چی زنگ زدی؟؟؟
من: خب وقتی مطمئن شدم مغازه واقعا بستس با این شماره تماس گرفتم دیه. حالا اگ جایزه ای چیزی در نظر گرفتید بیام بگیرم
مرد نگون بخت: بووووووق آشغال
هیچی دیه خیلی بی ادب بود منم زود قطع کردم. دقت کردید ملت سر صبحی چقدر بی اعصابن؟؟؟ عوض صبح بخیر گفتنش. بد
^_^ ممد