ما یه بابا بزرگ داشتم (خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه!)
ایشون هر وقت که میومدن خونه ما با هر مسواکی که دم دستشون دندون مصنوعی هاشون رو تمیز میکردن!
خلاصه یه روز که اومد خونمون و منم 1-2روز بود که مسواک نو گرفته بودم...بعد کلی کارآگاه بازی فهمیدم که بابابزرگم چندین دفعه از مسواکم استفاده فرموندم و عصبانی شدم.
با کلی ناراحتی رفتم که بهش بگم چرا این کارو کرده...
بابابزرگمم با کلی عصبانیت گفت :
.
.
.
.
.
مگه من مسواکتو نمیشورمش؟!!!
کاملا قانع شدم و حرفمو پس گرفتم!