سلام این پست نه سرکاریه نه الکی مثلا...
راستش نمیدونستم موضوع رو چی انتخاب کنم گذاشتمش تو این قسمت
تقریبا از خرداد ماه بود که با 4جوک آشنا شدم لحظه های خوبی اینجا داشتم با خاطراتتون خندیدم با دلتنگی هاتون ناراحت شدم :
داش عباس و شلوار کردیش و سلناش
آقا کامران و موزاش و عشقش الهام خانوم
الهام خانوم و ناز کردناش
محمد موحدی و ولش کن حالا
خیط وسط حیاط و مردونگیاش(خیلی مردی)
یک دی ماهی و لجبازیاش(واسه همونی که هرکاری میکنیم قبول نمیکنی)
سومی از چپ و درس خوندنش
خوشتیپ خاندان و بام نفتیش(هم استانی هستیم)
آقا حامد و انبر دستش
بقیه هم شرمنده اسمتونو نیاوردم دیگه حضور ذهن ندارم
خب ولی هر اومدنی رفتنی داره ،خیلی دلم گرفته و ناراحتم هیشکی دوسم نداره هیشکی بهم اهمیت نمیده چه تو دنیای خودم چه تو دنیای 4جوک.دل منم خدایی داره هر کی از راه میرسه باید یه چی بهم بگه و بره به خدا دیگه خسته شدم دلم خوش بود میام 4جوک و تنهاییمو پر میکنم که اینجا اصلا تحویل نمیگیرن،اینم آخرین پستمه تا معلوم نیس شاید تا تابستون شایدم هیچوقت. خودم میدونم بودن یا نبودنم واسه هیشکی مهم نیس و فرقی نداره ولی امیدوارم هرجا هستین سالم و سلامت باشین.
شایدم بعضیا فک کنن این پست واسه جلب توجهه ولی اینو از ته دل گفتم.
خانواده 4جوک شاد و موفق باشین
یاعلی ، خداحافظ