دیروز رفته بودیم موزه عبرت
خیلی عبرت انگیز بود واقعاً برید ببینید
کل طبقات رو دیدیم اومدیم تو حیاط چند تا ماشین بود مارفتیم کنارشون باهاش عکس بندازیم.
لیموزین مشکی تشریفاتی آخر ماشین بود.هرکی 1 ژستی میگرفت وعکس مینداختیم شوهرم دستشو گرفت ب دستگیره مثلاً داره بازمیکنه در ماشین رو یهو دیدیم در باز شد اونم یهو نشست پشت فرمون و بقیه هم یکی نشست تو ماشین یکی از پنجره اومده بود بیرون یکی رو کاپوت مینشست یه ژستایی میگرفتن تاریخی.
خواهرم میگفت از ماشینه عکس بندازیم عکسای عروسیمون رو بذاریم کنارش
خدایی اگه بازرس اونجا نیومده بود کم کم روشن میکردن 1دورم میزدن با ماشینه.
بعد نگهبانه میگه: بیاید برید شوهر خواهرم میگه حالا بذار 1 عکس دیگه بندازیم.
میخواستیم 1 موزه دیگه هم بریم گفتیم الان حتماً عکسامون رو پخش کردن سطح شهر که اینا رو هیچ جا راه ندین اینا موزه خراب کنن