یه شب که در خواب نازی فرو رفته بودم .......یهو خواب دیدم یه مار داره روی پام راه میره از خواب پریدم مثه برق گرفته ها و سریع چراغ اتاق رو روشن کردم و زیر بالش و پتو دنبال ماره گشتم....دیدم نیست. حالا خوبه کسی نفهمید.. گرفتم خوابیدم....صبح که پاشدم تازه فهمیدم ای دل غافل من تو خواب چکارا کردم...مار؟؟؟توی شهر؟؟؟من اصن مار دیدم تا حالا از نزدیک؟؟؟اونوقت زیر بالش دنبالش میگردم!!!یه همچین آدم توهمی ام من......