چشتون روز بد نبینه
سرما خورده بودم
خواسم برم امتحان بدم
دستمال هم نبود خونمون
مامانم گفت دستمال دستشویی و ببر بابا از هیچی ک بهترِ من ب مامانم گفتم
مااااامان دستمال دستشویی؟؟؟
زشته بابا
گفت مگه چیه ببر بهتر ازینه ک جینگت بریزِ تو برگت(معذرت مامانم زیادی رُکِ)
عاغااااا
دستمالو گرفتیمو رفتیم سر جلسه امتحان
وسطای امتحان بود همین که دستمالو از کیفم دراوردم سُررررررررر خورد رفت طرف مراقب
کل کلاس ترکید از خنده
منم ک داشتم اب میشدم از خجالت
ازونموقع پسرای کلاسمون نمیدونم چرا منو مببینن بلند بلند میخندن