یه سال پیش میرفتم اموزشگاه رانندگی . مربیم پسر بود 27 ساله بود خوش تیپم بودا
خلاصه بهم اموزش دادو روز امتحان رفتم افسر ازم امتحان گرفت همون اول قبول شدم
باور نمیکردم افسره خغلی بداخلاقم بود
وای دیدم قبولم گفت برو اموزشگاه دوییدم رفتم مربیم دیدمنو گفت چه خبر منم تو حال خودم نبودم رفتم بغلش کردم گفتم نوکرتم خخخخ
عاغا خعلی ضایع بازی بودا سرخاب سفیدشدم سرمو انداختم پایین رفتم داخل معذرتم نخواستم
مدیونید اگه فکر کنین بعدش اومد خاستگاریمو همسرم شد....