امروز به یاد بچگی اسپند ریختم رو شوفاژ که بوی بخاری کلاس
دبستان رو بده بعد از انجام عملیات داشتم از بو لذت میبردم که مامانم
اومد اسپندارو از لا به لای شوفاژ ازم جمع کرد و یک مرتبه
شرررققق زد پس کلم که لوزالمعده م اومد تو دهنم اینجا عصن حس کردم دوران دبستان اومد جلو چشم
عصنن یه وضیییا یههه وضییی