یه روز سر کلاس عربی بودیم که دوستم سکسکه گرفت ، دبیر عربیمونم یه آدم جدی و سختگیری بود
که نگو نپرس، منم به این دوستمون گفتم هوا رو قورت بده تا سکسکه ات بند بیاد)))))))
دوست ما اومد دهنشو باز کرد که هوا قورت بده یهو سکسکه تبدیل به جیغ مهیبی شد…کلاسم ساکت،
همه ی بچه ها برگشتن با تعجب نگاش میکردن!!! دبیر عربی ام که خون جلو چشاشو گرفته بود@@
دوستم که داشت از ترس سکته رو میزد گفت خانم سکسکه بود و خلاصه خودشو نجات داد
من داشتم از خنده میزو میجوییدم ، دوستم چپ چپ نگام میکرد0-0
سکسکه که بند نیومد هیچ نزدیک بود با تیم پا از کلاس پرت شه بیرون…!!