با رفیقم اینا رفته بودیم شهمیرزاد جاتون خالی
اتیشو و بند و بساط
قلیونو ردیف کردیم این پسر عمه بابام اومد ( چوپان هستش) گفت یه کامم به ما بدید
اقا خدا سر شاهده 6 ساعت از 9 صبح تا 3 بعد ازظهر گوسفندارو ول کرد نشست پا قلیون ما هم دیدیم پا نمیشه گفتیم یکم منچ بازی کنیم قره قروت هم اوردیم وسط شروع کردیم خوردن هی تعارف میکردم هی نمیخورد
شب ساعت 10 رسیدم خونه میبینم بابم ایستاده جلودر از همون دمه دار شروع کرد داد کشیدن
- اهای مردم پسره من ترییاک میخوره به پسرعمم هم تعارف میکنه من چه گناهی کردم و .....
من میخوام از اون عباس غلی گرامی بپرسم ما چجوری 1کیلو تریک رو 1 ساعته 4 نفری خوردیم؟
خوش حال میشم بگی الان از ازمایشگاه برگشتیم
دوستون ددارم :)