دیشب آبجیم و شوهرش خونمون بودن سمبوسه خونگی درست کردیم خودم و آبجیم سر سفره پیش هم نشسته بودیم غذا داغ بود هروقت دهنمون میسوخت با دهن پر فوت میکردیم تو دهن اون یکی تا سرد بشه ،شوهر آبجیم و داداشام که سیر شدن ویادشون افتادکه باید برن بیرون، بابام و مامانم هم رژیم گرفتن
جاتون خالی همشو خودم و آبجیم خوردیم فقط نمیدونم چرا دلمون درد میکنه شما نمیدونین؟فکر کنم اثرات زیاد درس خوندنه
در ضمن حال به هم زنِ روانی هم خودتونین