عاقامن راهنمایی بودم پنجم عید بود کل خاندانم خونه ما بودن
یه دفعه داداش گودزیلام رفت آب بخوره تق زد لیوان و شکست
مامان وبابام باشتاب رفتن سمتش که:پسرم مواظب باش شیشه نره توپات
بعدش بابام تو جمع شروع کرده منو دعوا کردن که چرا لیوان شکست به اونم هیچی نگفتن...
من هنوزبرام سواله چرا منو دعوا کردن؟کسی میدونه؟
کسی نمیدونه من مال کدوم پرورشگام؟