یادش به خیر یه زمانی کلاس زبان میرفتم بیرون ( الان نمیرم ... این مال زمانیه که نمیدونستم خرخونی بیماریه :) )
یه تیچِر داشتیم که خیلی از این خانم های سانتی مانتال بود و البته مجرد .
طبق معمول بقیه معلم ها از دست من عاصی بود ^_^
به من میگفت من خونه هم میرم همش صدای تو ، تو گوشمه ( از بس منو دوست داشت :| )
اصلا روانی کرده بودم معلم بدبخت رو .
حتی دیده شده بود که تو داروخونه داره قرص اعصاب میخره .
مدیونین فکر کنید که فقط به خاطر من بود که اعصابش بهم ریخته بود :|
اصلا به قیافه من نمیاد شر و شیطون باشم ها ، اصلـــــــــــا ولی درعوض به اخلاقم میاد شر و شیطون باشم فراووووووون :)
معلم جون اگه شما هم عوض فور جوکی و این مطلب رو میبینی منو حلال کن هم به خاطر این موضوع و هم لیزر هایی که وقتی پشتت رو میکردی به کلاس مینداختیم پشتت و .... ( ماشالا یکی دوتا هم که نیست ) ^_^
ساری تیچِر ، وِری ساری تیچِر .