یادش به خیر...
چن وقت پیش امتحان داشتیم،امتحانمون رو که دادیم از کلاس اومدیم بیرون...داشتیم با دوستان غیبت یکی از همکلاسیا رو میکردیم و میخندیدیم و من هم داشتم ادای اون بنده خدا رو درمیاوردم که دیدم یه خانومه وایساده ما رو نگا می کنه یه لبخند ژکوند هم رو لباشه...همون خانومه اومد جلو ازمون پرسید
خانومه-دوم تجربید؟!
ما-آره چطور؟!
خانومه-هیچی بین حرفاتون اسم دخترمو شنیدم...
من