آقا..(حالا هر چی..)نمیدونم اسم اینو چی بزارم .بعد از مدت ها رفتیم یه کاسبی کنیم..توی بازار مشغول فروختن گوجه بودیم(آره اون موقع که کیلو6000بود)[حالا من خیلی توی دانشگاه کلاس می زارم]..که دیدم دخترای کلاسمون جلوم وایسادن و یجور خاصی نگام میکنن واین تازه اولش بود بعد از اونا مسئول آموزش دانشگاه هم اومدکه اونم خانم بود و همین طور خیلیای دیگه باهاشون کلاس داشتم و خب تا فعلا اثر این بوده که توی یونی همه منو با انگشت به هم نشون میدن و قیافه من این جوری میشه-o!O- [$$%&]