امام علی علیه‌السلام: بعد از سلامتی خنده بزرگترین نعمت خداست
   
 
نویسنده : طنز پرداز
تاریخ : سه شنبه 22 دی 1394 
نظرات 0

آقا چند سال پیش غروب چهارشنبه سوری خواهر ما گیر داد که دم عیده من هنوز شال نخریدم خلاصه انقدر گیر داد که منو بابام راضی شدیم بریم بازار تا شال بخره...همینطور که داشتیم میرفتیم خیابونا پر بود از مردم و آتیشایی که روشن کرده بودن...همینطور رد میشدیم که یه خیابون مونده بود برسیم به بازار دیدیم خیلی شلوغه یه عده پسر مشغول حرکات موزون هستن صدای موزیکم زیاده ما که از ترس بابا سرمونو انداختیم پایین یکم که رفتیم جلوتر یه تعداد پسر دیگه یه عالمه مواد محترقه و منفجره کف اسفالت وسط خیابون گذاشته بودن و داشتن امادش میکردن که منفجر کنن..بابا گفت نمیشه بریم شلوغه باید برگردیم که خواهرم بغض کرد بابا دلش سوخت گفت باشه میبرمتون پس محکم بشینید میخوام گاز بدم سرسع از کنار مواد منفجره رد بشم ماهم خوشحال شدیم و تشویقش کردیم همینطور که داشتیم میرفتیم یهو ماشین خاموش شد دیدیم یدفه سکوت در کل خیابون حکمفرما شد همه دارن میدوند سمت ماشین ما و هی داد میزنن یا خدااااا..تازه شستمون خبر دار شد که ماشین دقیقا روی مواد منفجره خاموش شده و مواد دقیقا زیر ماشین ماست و هرلحظه ممکنه منفجر بشه...همه هی داد میزدن حاجی از ماشین پیاده شید ما مونده بودیم چکار کنیم و مغزمون دیگه فرمون نمیداد..یه چند دقیقه ای که گذشت حدود ده پونزده تا از همون پسرا اومدن ماشینو هل دادن اونور همینکه دو سه متر دور شدیم یدفه مواد منفجر شد یعنی شانس در حد اپسیلون...مکانیک که اومد گفت بنزین تموم کردی خلاصه حال مارو تصور کنید که بابا وایساده کنار ماشینو چهار لیتری تکون میده به ما میتوپه و چشم غره میره پسرا هم به حرکات موزونشون ادامه میدنننن...

 
 
***************************** امام کاظم علیه‌ السلام : هرکس مؤمنی را شاد کند، ابتدا خدا را شاد کرده و دوم پیامبر صلی الله علیه و آله را و سوم ما را *****************************

طنز پرداز