یه دوستی داشتم که خیلی خوب بود. همیشه مایه ی شادی همه بود!
یه روز تو دانشگاه اومد از استادمون سوال بپرسه گفت: خاله این چی میشه؟!!!!!!!!
ما :-O استاد بیچاره:-[
بعد چند دقیقه استاد اومد حضور غیاب کنه اسم یکی از بچه ها رو خوند که چند دقیقه قبلش رفته بود بیرون این دوست خوشال مام خواست جلوی غیبت خوردن طرفو بگیره گفت: استاد فلانی اومده، الان رفت بیرون همون دختره بود که کت دامن سرمه ای پوشیده بود
استاد بیچاره دیگه نیومد. شنیدم بستری شده از بس خود زنی کرده
ما :-o
هنوزم هنگیما!