بابام انگشتری پیدا کرده از بیرون آورده میگه نگا کن ببین طلاس؟نگا کردم میگم اولا تابلویه طلا نیس دوما ما که از این شانسا نداریم.
بابام با ناراحتی:پاشو بنداز سطل آشغال
مامان از اون ور: نه بنداز کوچه یکی پیدا کنه خوشحال شه
مامان ما هس دیگر دوس دارد شادی هایش را قسمت کند!!