همیشه وقتی درس خونده میرم مدرسه واس امتحان معلم بچه هارو بدون فاصله خیلی دوستانه و صمیمی در کنار هم میچینه
لاما وقتی من درس نخوندم همه با واصله سه متری از هم باید بشینن.....
وقتی تو اتاق در حال درس خوندم مامانم عمرااااا بیاد بهم سر بزنه
بعد تا دستم میره سمت گوشیم مامانم هوس میکنه بهم سر بزنه.....
وقتی میریم بیرون با همدیگه اگه من یه پاستیلی بستنی چیزی دلم بخواد هیشکی پول همراش نیست
اما اگه خواهرم چیزی دلش بخواد همه پول همراشون هست......
من کلا کفش اسپورت میپوشم
اما تا کفش پاشنه بلندم و با ذوق پام میکنم تق میشکنه.....(صاف صاف هم راه میرم)
تا خواهر برادرم به غذا ها و خوراکیها ناخونک میزنن همه کور میشن هیچی نمیبینن
تا من میرم سمت غذا همه تیز میشه......
شانسم عمیقاااااا تو ششمممم
ینی من اینقدر که شانس دارم شانسم اونقدر نداره