یادمه کلاس اول بودم، خعلی هم خجالتی...
برای اولین رفتم دستشویی مدرسمون،تا خواستم کارمو انجام بدم دیدم سریع یکی اومد و رفت نشست،منم خیلی ترسیده بودم فکر کردم جنه،یهو دیدم زد زیر آواز:
غروب پاییزهههههههه دلم غم انگیزههههههه ....
یکم دقت کردم دیدم ناظممونه! داد زدم :ناز نفسههه!! بعدش یجوری قهقهه زدم بدبخت ازفرداش دیگه مدرسه نیومد!!!خخخخخخ