امروز زنگ آخر ادبیات داشتیم همه کلافه بودیم دبیرم داشت معنی یه شعر(رزم رستم و سهراب)رو میگفت.خلاصه کلاس رو سروصدا فرا گرفته بود بغل دستیمم داشت از میپرسید که رستم پسر سهرابه؟یهو دبیره مثل پلنگ جنگی بهش گف:(دقیقا عین حرفایی که زد اینه)خفه شو..بله تو که دهنت مث میمون بازه داری مثل اسب عرعر میکنی..خفههه شووو!!!..
بیچاره دبیرمون خانوم خیلی خوبیه فقط یکم خسته بود..میفهین خسته!!!