این هفته جمعه یکی از استادام کلاس برده بود تو پارک تشکیل داده بود منم یه برنامه داشتم نرفته بودم سه ساعت تو بارون نشسته بودن امروز تو دفتر دیدمش
گفتم:استاد این هفته هم کلاس تو پارکه؟!
گفت:اره
من:اخ جووووون پس هیزم بیارم اتیش روشن کنیم بعدش سیب زمینی و قارچ بخوریم
استاد:نه من بعدش کلاس دارم نمیشه
من:خب استاد شما نباشید مهم نیست ما هستیم دیگه خوب خودتون دعوت می کنید
استاد@_@
من^_^
تازه قیافه استاد دیدم فهمیدم چه سوتی دادم
من برم دوباره یه گشتی تو افق بزنم