بچه ک بودیم بعداز ظهرا وقتی مامان بابام خواب بودن من حوصله خیلی سر میرف. آهنگ میرن ادمااا از اونا فقط.......رو میخوندم بد خودمو میزدم ب مردن داداشم ک 4 سالش بود میومد بالای سرم گریه میکرد منم طی یک عملیات انتحاری زنده میشدم اونم کلی خوشحال میشد منم ازدوباره خودمو میزدم ب مردن و اونم بازم گریه....
خبیثم خودتی......