اقا من4یا5 سالم بود دراکولایی بودم واسه خودم یه روز وقتی مامان و بابام خونه نبودن با آجی کوچیکه تصمیم گرفتیم واسه خودمون چایی درست کنیم اقا کتری رو گذاشتیمروگاز بجوشه یه نگا کردیم دیدیم بی رنگه فک کردیم چجوری رنگش کنیم تا اینکه تو مخم یه جرقه خورد گفتم چون چایی رنگش به سیاه میخوره جوراب مامانم هم که سیاهه پس تصمیم گرفتیم جوراب سیاه مامانمو بندازیم تو اب جوش خخخخخخخ خوب شد مامانم اینا اومدن وگرنه ما چای جوراب بوگندو میخوردیم خخخ