خاطرات خنده دار نویسنده : طنز پرداز تاریخ : جمعه 2 بهمن 1394 نظرات 0 عاقا رفته بودم امتحان رانندگی بدم همین که سوار ماشین شدم انقد هول شدم که یادم رفت اصن من واسه چی اونجام که یه دفه به سرهنگه نگا کردم گفتم سرکار فرمان کجاست? هیچی دیگه سرهنگه میخواست همونجا خفه م کنه :| من:( سرهنگ°_• >_< لینک ثابت