عاقا ما یه روز که هوا خیلی گرم بود خونه نشسته بود بعد دایی گرام ساعت 2بعدازظهر
اومدخونه و به شدت هم گرمش بود مامانه منم که عاشق داداشش دیدکه داییم گرمشه هل
کرد حالا مکالمه رو داشته باشید:
مامانم: اون لامپ و روشن کن داییت خنک شه
منo_O
مامانم: ای بابا اون تلوزيون و خاموش کن دایی گرمشه
من:مامان جان خودتو اذیت نکن الان میرم کولرو روشن میکنم
مامانم: خو منم که یه ساعته دارم همینو میگم هی از زیر کار دربرو
من o_O
مامانم :-)
دایمم که بماند کل لوازم خونه رو جویید