اقا من بچه بودم یه روز اومدم جلو مامانم نشستم گفتم:مامان ببین من بزرگ شدم.
مامان:نمیدونم یکی ازم دور باشه میفهمم تغییر کرده یا نه.(منظورش این بود که یه مدت یه نفرو نبینه)
من در کمال خونسردی چند قدم رفتم عقب و گفتم:حالا چی؟
فک کنم از همون موقع بود که مامانم ازم قطع امید کرد.0_0