عاقو امتحانات نهایی بود مام طبق معلوم هیچی نخونده بودیم جوری که اسم کتابم نمیدونستیم دوستم گفت نگران نباش من خوندم توپ منم گفتم په حله کارت ورود به جلسه گرفتیم و رفتیم تو دیدیم بعلههههههههههه یه سه کیلومتری از هم دوریم من شماره ی خودمو پیدا کردم دیدم یه کیف روشه منم شماره صندلیو کندم ببرم با اون شماره ای که به دوستم نزدیکه عوض کنم مشغول انجام عملیات بودم که مراقب گفت برو سر جات منم نشستم گفت اونجا نه همون جا بشین که من کیفمو گذاشتم!!!!!!!!!!! همه درحا گاز گرفتن پاسخنامه ها :(
من>_<
نامردای کلاس که میدونستن مراقب اونجاست و نگفتن :)
مراقب ^_^
دوستم :/
صندلی °_•
شماره •_°