رفتم فروشگاه چند تا مرغ خریدم
پولو که دادم به فروشنده{یه خانوم جوون بود}
گفت پونصد از پولتون می مونه خورده نداریم!!
منم با یه حالتی گفتم عیب نداره از این ادمس ها بدین
یه نگاهی بهم انداخت گفت اینا بسته ای10هزاره!
منO_o
منم خواستم پیشش ضایع نشم گفتم عیب نداره بده الان بهت میدم
دست کردم تو جیبم هیچی توش نبود:l
اصن ی حس ضایع شدن شدید بهم دست داد:l
منم نگاه ادمسه کردم و با ی حالت متفکرانه گفتم نه این ادمسا به بدن من نمیسازه:l!!{اخه این چی بود من گفتم:l}
دیدم دختره داره پشت کامپیوترش میخنده و ی ادرسو وارد میکنه!
دقت که کردم دیدم داشت 4 جوک و باز میکرد! :o
گفتم جون من نزار منم 4 جوکی ام!
گفت واقعا باشه حالا این دفعه کارت ندارم :d
حالا الان ببینه خودم گذاشتمش حالش میگیره :d