اون روز ابجیم اومد خونه سراسیمه گفت پسر همسایه رو گرفتن باباشم سکته کرده مامانم گفت ینی چی؟ یکم ارومتر بگو چیشده من ک چیزی نفهمیدم ابجیم گفت وایسا دارم میگم منم برگشتم گفتم اهان پ اینا سرخط خبرها بود هیچی دیگه ابجیم قهره باهام چون پسر داییم ک خونمون بود جلو اون ضایعش کرده بودم ..دی خو من 4جوکی ام زود ضایع میکنم