ماجرای واکسن زدن من:
اول که به بابام گفتم بوبویی اگه من مردم حلالم کن.گفت حرف نزن اگه با واکسن زدن می مردی ده سال زودتر میومدم بهت میزدم.
بعد که رفتم تو اتاق به اون خانومه که میخواست واکس بزنه گفتم میشه بزنی تو دست راستم؟
گفت چرا مگه چپ دستی؟
گفتم نه میخوام دست راستم درد بگیره دیگه نتونم کار کنم!