اومده بودم 4جوك مامانمم داشت اشپزي مي كرد يهو F F زنگ خورد مامانم رفت درو باز كرد ديديم يه دختره پريد بغل مامان ، مامان داشت دادوبيداد مى كرد ولم كن يهو دختره سرشو اورد بالا بهش خيره شدم به مامانم گفتم اين چقد شبيه منه مامانم گفت اره دختره با صدا پسرونش گفت بچه منم داداشت منو درحال گاز زدن در و پنجره گرفتن،
قيافه داداشم:موها بلند، ابرو رو كه ازمن قشنگ تر برداشته بود، تيشرت صورتي با كفش اب اناري ،
ولي خدايي داغون شدما داغون نكن