دیروز با دخترداییم رفتیم پارک بلال خریدیم داشتیم می بلعیدیم، که یه گروه پسربچه اومدن جلومون فوتبال بازی کردن...ما هم هی بهشون میخندیدیم ، آخه هی لایی میخوردنو عصبانی میشدن :|
2بار همچین توپو به سمت صورتمون شوت کردن که ما ،مجبور شدیم آکروبات انجام بدیم...
باز خندیدنمون گل کرده بود که یکیشون خیلی جدی اومد روبرومون دهنشو باز کرد و ... آروغــــه بو دار زد!!!فکـــــ کنم سیرترشی خورده بود
ما فقد دوییدیم که خفه نشیم . . .صداشو شنیدم میگفت :کجا بلالتون که تموم نشده (هــر هر میخندیدن)
o_0