آقا یه روز بابام بهم گفت برو موبایل مامانتو بیاررفتم آوردم گفت یه زنگ به من بزن زدم دیدم نام مخاطب نوشته وزیرجنگ.کلی باهم خندیدیم بعد مامانم اومد گفت چی شده منم خیلی سریع واقیعیتو گفتم آقا بیا ببین یک دعوایی شد منم رفتم زیرماشین قایم شدم تا شب شب که داداشم داشت میرفت دستشویی از پایین ماشین پاشو گرفتم داداشم یک دادی کشید بابام پرید بیرون دنبال داداشم.داداشمم دبروکه الفرار.منم زیرماشین اگزوز گاز زدم.خلاصه درعرض یه روز دوبار گل کاشتم.
من D:
وزیرجنگ :(
داداش زهره ترک شده ×(
اگزوز ماشین تومعده ی من :-[