یه بار معلممون داشت املا می گرفت منم کتاب رو از قبل جاساز کرده بودم همین طور که داشت دیکته میگفت من اصلا به حرفش گوش نمی کردم فقط از رو کتاب جلو می رفتم یهو دیدم از وسط صفحه رفت صفحه بعد منم که تا چهار خط بعد رو نوشته بودم نمی دونستم چیکار کنم هیچی دیگه آخرش فهمید و شل وپلم کرد.