داییم راننده اتوبوسه میگه یه بار تو جاده بودیم پلیس راه وایسادیم چند تا اومدن بالا یه نگاهی بندازن
یهو یه گودزیلا اومد جلو گفت: سلام آقای پلیس من همیار پلیسم این آقای راننده هم سرعت 200تا میرفت. هم ویراژ میداد. هم تخمه میخورد. هم آشغال انداخت بیرون
دایی منم هر چی میگه آقا این دروغ میگه. گودزیلا هه میگفته نخیر من همیار پلیسم دروغ نمیگم
خلاصه ننه بابای گودزیلا بعد دو ساعت اومدن جمعش کردن. گفتن این اصن تو راه خواب بوده. دروغ میگه
هههععععععععییییی ما هم سن اینا بودیم پلیس میدیدیم فقط میگفتیم شبا که ما میخوابیم آقاپلیسه بیداره