خاطرات خنده دار نویسنده : طنز پرداز تاریخ : سه شنبه 6 بهمن 1394 نظرات 0 پسرعموم بعدازبيست واندي سال اومده خونه ي ماشب مونده ،صبح اومده يه بالشم تودستشه ميگه:اين بالشو نذارين كسي بذاره زير سرش هر بار كه اومدم مال من باشه!پشتشم يه تيك زده قدكله ي من!!!!!!!! پسرعموي خلاقه من دارم ؟؟؟عايا؟؟؟؟؟؟ لینک ثابت