دیروز دوستم اومده بود خونمون مثلا درس بخونیم ...
بعد نشسته بود واسه من داستان تعریف میکرد .
وااااای رویا دوتا پسر رو موتور نشسته بودن انقد این پسرجلویه گنده بوداون عقبیه شده بود عین عکس رو پیرهنش .^_^
اصلا این دوتا عین چای و چاپلین بودن @_@
من:جااااااانم مطمئنی چالی و چاپلین دو نفرن !!!!!!
مدیونید فک کنید منظورش لورر و هاردی بودااااااااا