فینال لیگ قهرمانان اروپا بود همه خواب بودن و تنها پای تلویزیون دراز کشیده بودم و دیقه های آخر بازی بود داشتم با افسردگی هر چه تمام تر تخمه میشکوندم که یهو رئال مادرید گل مساوی رو زد و مثل گراز پریدم هوا گفتم گللللللللللللل سرخیو راموووووس،بعد از خوشحالی اطرافو نگاه کردم دیدم خداروشکر هیشکی نیست . دو دیقه بعدش بازی تموم شد منم بیخیال داشتم نظر کارشناسارو گوش میکردم که یهو بابام از پشت یه لگد محکم کشیدزیر پشمکام همچین که از ترس سیخ وایسادم سر پا و بهم گفت مرتیکه ی کره خر لندهور خجالت نمیکشی با این هیکلت نصف شبی داد میزنی مردم آزار
منم هیچی نگفتم سرمو انداختم پایین و نشستم سرجام که وقت اضافه ی بازی رو ببینم بابامم اومد کنارم نشست و باهم تخمه میشکوندیم تا اینکه گرت بیل گل دومو زد و دیدم بابام داره داد و هوار میکنه ومیپره هوا از خوشحالی منم گفتم وقتشه منم خودمو خالی کنم،جاتون خالی یه داد بلند زدم گفتم گلللللللللللل گرت بیلللللللللل
بابام نذاشت لللل رو کامل بگم و یکی خوابوند زیرگوشم وگفت فقط من باید خوشحالی کنم زاخاررر نه تو
هیچی دیگه منم باناراحتی هرچه تمام رفتم تو اتاقم خوابیدم:(((
خواستم بگم کسی میدونه بازی چند چند شد آخرش؟:|