یه شاه سوتی دادم خفننننننننن
از سر کار بر می گشتم خونه و دو دوتا چهارتا که رسیدم خونه به همسری بگم پولام جور شدن می تونیم ماشین بخریم
دل تو دلم نبود که زود برسم خونه واس همین سوار تاکسی شدم
از قضا دوست و همسایه ی گرامی رو دیدم که امتحان گواهینامه قبول شده بود و شیرینی گرفته بود و داشت به دوستش تعریف می کرد
منم جوگیرررررررررررر یوهو گفتم "قبول باشه" ^.^
تازه اومدم درستش کنم
گفتم انشالله چرخاش بچرخه براتون O.o
خودمم نفهمیدم چه ربطی به گواهینامه گرفتن داشتن
فقط خوشبختانه به مقصدم رسیدم و پیاده شدم
از وقتی به همسری گفتم مسخرم می کنه !!!!!!!! -_-
پیش همه تعریف کرده ابرو نذاشته واسم
منم یه 4 لیتر اسید پاشیدم روش که دیگه مسخرم نکنه والا این همه زحمت بکش اخرشم مسخرت کنن -_-