امروز خواهرم بعد از 4روز دل درد کشیدن به زور بردم دکتر قابل ذکر ایشون فوق لیسانس مکانیک خودر و معاون دانشگاهن
ولی از آمپول فرارین!!
دکتر یه پیرمرد باحال بود شوخی کرد بهش گفت :معدت سوزوندی
من احمقم بلافاصله برگشتم گفتم:اوا پس باید بندازمش دور آی سی جدید بذاریم ( خیرسرم ارشد برقم)
قیافه دکتره0-0
قیافه خواهر بیچارم:(
اینم منم طبق معمول:)))))
دلتون بسوزه دکتر بعدش برام بستنی خرید گفت فیوزات داغ کردهppppp: