سرر سف واساده بودسم ناطمه اومد با اعتماد به نفس بالایی گف اقا وضعیت مدرسه خعلی بده. همی مسه سگ گربه دعوا میکنن.
من ب تون میگم اگع اولیا بیاد دفتر برای بی نظمی زنگ میزنیم اولیاش. منم داد زدم باو مامان بزرگمو چ کار داری تازه فهمید اما یکم دیر بوود کله مدرسه ترکیده بود ار خنده...
<3>