به مامانم ميگم:اين مانتومو انداختي لباسشويي؛هنوزيقه ش لك داره.
حالاحرفاي مامانم:واي يقه ش چرب بوده شسته نشده-وقتي يقه چرب باشه شسته نميشه-بايد اول بادست چربي يقه رو ميشستم بعد مينداختم لباسشويي...!O o
انقد گفت چرب چرب كه گفتم:مامان بسه ديگه؛انقد ميگي چرب وچربي كه يه لحظه احساس كردم؛اسب آبيم به همون شدت براق!!